البته ناگفته نماند که رویکرد نامناسب دولت دهم در پنهانسازی آمارهای منفی، بیشترین نقش را در کاهش اعتماد افکار عمومی به آمارهای رسمی کشور داشت؛ اما تعمیم بیاعتمادی به تمامی آمارهای رسمی اعلامی، کار ناپسندی بود که در ماههای پایانی دولت دهم به اوج رسید.
ظاهرا این روال در دولت تدبیر و امید هم ادامه دارد و برخی دولتمردان جدید با اظهارات خود به آمارهای رسمی کشور گوشه و کنایه میزنند.
مثلا رئیس جمهور جدید در نشست خبری خود با ذکر جمله «معیار تورم، جیب مردم است نه بانک مرکزی و مرکز آمار»، رسما دو نهاد آمارگیری کشور را زیر سؤال برد و در نمونه ای دیگر وزیر جدید تعاون ،کار و رفاه اجتماعی چندین بار نسبت به صحت آمار نرخ بیکاری که از جانب مرکز آمار اعلام میشود، ابراز تردید کرده و اظهار داشته است که «من نرخ بیکاری اعلامی را قبول ندارم و برهمین اساس، نمیدانم الان چقدر بیکار داریم.»
سرانجام در واکنش به اظهارات دولتمردان جدید در زیر سؤال بردن صحت آمارهای رسمی، رئیس مرکز آمار به انتقادات، پاسخ مفصلی داد.
عادل آذر درباره انتقاد وزير كار نسبت به آمار بیکاری گفت: «آمارهای اعلامی
مرکز آمار طبق استانداردهای بینالمللی است، زیرا ما باید پاسخگوی آنها
نیز باشیم، ضمن اینکه اگر آمارهای مرکز آمار دستکاری شود به آبروی حرفهای
دستگاه لطمه وارد میشود و دستگاه هم آبروی نظام است.»
وی در پاسخ
به انتقاد چندین ساله اصلاحطلبان درباره این که دولت با محاسبه یک ساعت
کار در هفته به عنوان شاغل، نرخ بیکاری را کمتر از واقع نشان میدهد هم
گفت: «منتقدان هر ساعت و هر زمانی را که برای اعلام نرخ بیکاری مدنظر قرار
داشته باشند، میتوانند محاسبه آن را در آمارهای مرکز آمار ایران کسب کنند،
به عنوان مثال اگر فردی میگوید هشت ساعت کار باید در هفته مدنظر قرار
گیرد، مرکز آمار ایران نرخ بیکاری بر اساس این رقم را محاسبه کرده است که
معمولا رقم بدست آمده نیم درصد نسبت به ارقامی که براساس محاسبه یک ساعت
کار در هفته بدست میآید، بیشتر است.»
البته اظهارنظر رئیس مرکز آمار ایران درباره این که نرخ بیکاری بر اساس محاسبه هشت ساعت یا یک ساعت کار در هفته، فقط نیم درصد تفاوت دارند، چند سال پیش از سوی رئیس سابق مرکز آمار هم مطرح شده بود اما گوش منتقدان، شنوا نبود.
محمد مدد رئیس سابق مرکز آمار در سال 1388 در واکنش به این ادعا که دولت احمدینژاد، تعریف شاغل را به یک ساعت کار در هفته تغییر داده تا نرخ بیکاری را پایینتر از واقع نشان دهد، اظهارات شفافی داشت و گفته بود که تغییر تعریف بیکاری در دولت خاتمی رخ داد: «در سال 1383 برای انطباق با تعاریف جدید و استانداردهای بینالمللی که توسط سازمان بینالمللی کار (ILO) ابلاغ میشود، این تعریف به حداقل یک ساعت کار در هفته مرجع تغییر کرد... طرح آمارگیری از نیروی کار با تعریف جدید در سال 1383 آزمایش شد و از بهار 1384 به اجرا در آمد که در بهار 1384 هنوز دولت نهم شروع به کار نکرده بود.... طرح جدید و اجرای آن در فصل بهار و تابستان دولت هشتم و پس از آن در دولت نهم به طور مرتب هر فصل در کل کشور اجرا می شود و هیچ تغییری در تعریف نرخ بیکاری در دولت نهم صورت نگرفته است.. بررسی های بعدی نشان داد، تغییر تعریف بیکاری فقط موجب 1/0 درصد تغییر در نرخ بیکاری آن هم فقط برای یک بار شده است.»
اکنون اما یک سؤال از آقای عادل آذر رئیس کنونی مرکز آمار که اتفاقا سابقه همکاری با تیم دولت یازدهم در مجمع تشخیص مصلحت هم داشته، مطرح است که چرا در چند ماه اخیر که هجمه ناجوانمردانهای علیه آمارهای رسمی کشور رخ داد، رخنمایی نکرد و ترجیح داد سکوت کند؟
چرا زمانی که احمدینژاد ادعاهایی چون رشد اقتصادی 10 درصدی کشور را مطرح میکرد،وی برای حفظ آبروی مرکز آمار در برابر این ادعای نادرست، واکنش نشان نداد تا شرایط به گونهای پیش رود که افکار عمومی تفاوت ادعاهای احمدینژاد با واقعیت را به تمامی آمارهای رسمی کشور تعمیم دهند و زیر سؤال بردن آمارها کار آسانی شود؟